همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه سال حج نمودن،سفر حجاز کردن
به مساجد و معابد, همه اعتکاف جستن
ز مناهی ملاهی, همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن, به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش, طلب نیاز کردن
ز مدینه تا به کعبه, سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به خدا که هیچ یک را, ثمر آنقدر نباشد
که به روی نا امیدی, در بسته باز کردننمیشه باورم این تویی نه این که چشمای تو نیستتو طاقتت نبود منو ببینی با چشما ی خیس
قد تموم درد من تو داشتی کهنه مر حمی
دیروز بودی مرگ غم امروز تولد غمی
از لب قصه ساز تو مونده صدای دشمنی
سخته که باورم بشه تو همون عاشق منی
من و تو هر دو به یک شهر و زهم بی خبریم
هردو دنبال دل گمشده در بـه دریم
ما کـه محتاج نفسهـای همیـم آه چـرا؟
از کنار تـن یخ کرده هم می گذریـم
دستت درد نکنه