آبی عشق

شعر _ د استان کوتاه

آبی عشق

شعر _ د استان کوتاه

اشک

 abiye_eshgh_2006

 

یک نظر بر آب کردم ابر باریدن گرفت

یک نظر بر یار کردم یار نالیدن گرفت

تکیه بر دیوار کردم خاک بر فرقم نشست

خاک بر فرقش نشیند آنکه یار از من گرفت

 

خدایا گر تو درد عاشقی را می کشیدی 

تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی

اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی

پشیمون میشدی از اینکه عشق را آفریدی

خدایا آسیان خسته به درگاه تو رو کردم

نماز عشق را آخر به خون ِ دل وضو کردم

دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنها

بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم
 

 

زندگی گل زردی است به نام غم

فریاد بلندی است به نام آه

آینه شکسته به نام دل

مروارید طلایی است به نام اشک

 

نظرات 5 + ارسال نظر
امیر 2 مرداد 1385 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام
خیلی عالیه میدونم که خیلی زحمت کشیدی ولی به نظر من خوبه
امیدوارم که زودتر کامل بشه وبلاگ قشنگت
موفق باشی

آدینه 20 دی 1385 ساعت 05:02 ب.ظ http://a-d-i-n-e-h.blogfa.com

دوست خوبم حق با شماست. وبلاگ من در برار وبلاگ شما چنگی به دل نمی زنه. بسیار زیبا بود . موفق باشی.

مریم 3 بهمن 1385 ساعت 03:09 ب.ظ

خیلی قشنگ بود به قول بعضیا آخرشه انشا الله که همیشه موفق باشی

ناهید 25 اسفند 1385 ساعت 08:56 ب.ظ

خوب

ستاره 2 مرداد 1386 ساعت 01:06 ب.ظ

سلام
خییییییییییییلی قشنگه ولییییییییییییییییی خیلی نامردی
چرا نمی شه از عکسات کپی گرفت؟

خب نمیشه دیگه. ولی چون با مرامی و نظر دادی هر عکسی که خواستی بگو تا برات ادرسش رو بفرستم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد