آبی عشق

شعر _ د استان کوتاه

آبی عشق

شعر _ د استان کوتاه

« کوچه»

آبی عشق

بی تو می کشم بردوش کو له بار غربت را

پرسه میزنم تنها کوچه های خلوت را

خسته از دل تنگم بر می آورم آهی

بعد بی تو می خوانم شعر« کوچه» را گاهی

آه!با من ِ بی تو کوچه ها همه سردند

نیستی چه می دانی؟ با دلم چه ها کردند

ساده لوحی ام را باش هر کسی که می آید

با خودم می اندیشم: این یکی تویی شاید

کوچه ای که یادت هست ، بی عبور دلگیر است

خواب دیده ام یک شب می رسی ولی دیر است

آبی عشق