آبی عشق

شعر _ د استان کوتاه

آبی عشق

شعر _ د استان کوتاه

گلایه

 abiye_eshgh_2006

آب میخواهم سرابم میدهند

عشق می ورزم عذابم میدهند

خنجری بر قلب بیمارم زدند

بی گناهی بودم و دارم زدند

از غم نامردمی پشتم شکست

دشنه نامرد بر قلبم نشست

عشق آمد و تیشه زد بر ریشه ام

تیشه زد بر ریشه اندیشه ام

عشق اگر این است مرتد میشوم

خوب اگر این است من بد میشوم

بعد از این با بی کسی خو میکنم

هر چه در دل داشتم رو میکنم

نیستم از مردم خنجر به دست

بت پرستم بت پرستم بت پرست

بت پرستم بت پرستی کار ماست

چشم مستی تحفه بازار ماست

هیچکس چشمی برایم تر نکرد

هیچکس یک روز با ما سر نکرد

هیچکس اشکی برای ما نریخت

هر که با ما بود از ما می گریخت

نظرات 6 + ارسال نظر
امیر 31 تیر 1385 ساعت 08:12 ب.ظ http://golayepune.blogsky.com

سلام
من وبلاگتو خوندم
خیلی خیلی ...............قشنگ نوشتی
اگه وقت کردی سری به وبلاگ من بزن
با تبادل لینک موافقی

سلام . من هم وبلاگ شما رو دیدم . بدک نیست . راستش من تا حالا با کسی تبادل لینک
نکردم . منظورم اینه که بلد نیستم . اگه شما ژیش قدم بشین خوشحال می شم . بای

حامد 3 دی 1385 ساعت 10:04 ق.ظ

خیلی خوب بود

علی 9 دی 1385 ساعت 12:51 ب.ظ

بسیار خوب خوشگل جووونممم

محمد 16 اسفند 1385 ساعت 07:33 ب.ظ http://BIYEESHGH1.BLOGSKY.COM

سلام خسته نباشید از عکس های قشنگتون ممنون واقعا قشنگه

شیلا 27 خرداد 1386 ساعت 05:01 ب.ظ

سلام خسته نباشید خیلی خوب بود

یگانه 17 تیر 1386 ساعت 02:20 ب.ظ

عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد